۱۳ تفاوت مردها و زن ها پس از جدایی
زوج ها پس از جدایی چه میکنند؟
تفاوت مردها و زن ها پس از جدایی/ love magazine
یک رابطه رضایت بخش و متعهد میتواند اعتماد به نفس را افزایش دهد و شادی زیادی به ارمغان بیاورد اما حتی زیباترین روابط هم گاهی اوقات از هم میپاشند و افراد درگیر موجی از احساسات میشوند که باعث میشود آنها احساس غرق شدن و سردرگمی کنند.
هر رابطه ای مستلزم درجه خاصی از درک، سازش و اعتماد است اما مواقعی وجود دارد که این ارزش ها از بین میروند و احساس خیانت در شما ایجاد میشود. این زمانی است که متوجه میشوید که جدایی قریب الوقوع است. در چنین شرایطی که همه چیزهایی که برای ایجاد یک رابطه زیبا برای آن تلاش کرده اید متوقف میشود. حرکت کردن اغلب پیچیده است و میتواند از نظر احساسی خسته کننده باشد اما برای پیشرفت ضروری است.
با این حال تفاوت های قابل توجهی بین نحوه واکنش هر دو جنس به چنین شرایطی وجود دارد. این مقاله در مورد نحوه برخورد زن و مرد با جدایی و تفاوتهای بین مکانیسمهای مقابلهای مردانه و زنان صحبت میکند.
13 تفاوت مردها و زن ها پس از جدایی
1- غلبه بر درد پس از جدایی:
زنان تمایل به ایجاد ارتباط عاطفی قوی با شریک زندگی خود دارند و این پیوند اغلب با رشد رابطه عمیق تر میشود. در بیشتر موارد زنان بیشتر از مردان درگیر یک رابطه هستند و درد عاطفی شدیدی را بلافاصله پس از جدایی تجربه میکنند.
با این حال زنان فعالانه به احساسات خود پاسخ میدهند و به تدریج بر درد غلبه میکنند. در حالی که مردان دیرتر از احساسات خود امتناع میورزند. بنابراین ممکن است در ابتدا درد را احساس نکنند و زمان بیشتری طول میکشد تا آن را بپذیرند و بر آن غلبه کنند.
2- مقابله با استرس:
هم مردان و هم زنان پس از جدایی استرس اجتناب ناپذیری را تجربه میکنند. با این حال مردان بیش از زنان با مدیریت احساسات خود مبارزه میکنند زیرا تمایل دارند آنها را درونی کنند و علائم افسردگی را نشان دهند. خلاء ناشی از جدایی بیشتر میشود زیرا فرار از درد آسان تر از مواجهه با آن است.
در نتیجه هر دو زندگی شخصی و حرفه ای تحت تاثیر قرار میگیرند. از سوی دیگر زنان بیشتر از مردان احساسات خود را احساس میکنند و با انتقال این احساسات به حلقههای مورد اعتماد خود و در نتیجه غلبه بر استرس پس از جدایی سریعتر به رفع آن اقدام میکنند.
3- از دست دادن اعتماد به نفس:
پس از جدایی افراد احساس میکنند عزت نفس خود را از دست میدهند. صرف نظر از جنسیت افرادی که عزت نفس پایینی دارند پس از جدایی بیشتر مستعد پریشانی و آسیب پذیری هستند. برخی ممکن است احساس کنند که بخشی از خود را از دست داده اند و شروع به این سوال کنند که بدون شریک زندگی خود چه کسی خواهند بود.
آنها شروع به احساس جذابیت کمتری میکنند و با تضادهای هویتی در درون خود مبارزه میکنند که باعث میشود احساس کنند به اندازه کافی خوب نیستند. با این حال مردان ممکن است در مرحله ای که از تصمیم خود پشیمان میشوند و شریک زندگی خود را از دست میدهند، شروع به مبارزه با این درگیری ها کنند زیرا برای مدت طولانی از برخورد با تأثیرات عاطفی جدایی خودداری میکنند.
4- ابراز خشم:
پس از جدایی مردان نسبت به زنان خشم، ناامیدی و عصبانیت بیشتری را تجربه میکنند که احتمالاً پوششی برای رنجش، غم و اندوه و سایر احساسات پیچیده آنها است. آنها معمولاً احساسات منفی خود را از طریق رفتارهای خود ویرانگر ابراز میکنند.
در بسیاری از موارد همچنین میتواند گسترش یابد و به تهدیدات کلامی و اشکال ظریف پرخاشگری مانند ترولینگ رسانه های اجتماعی تجلی یابد. همه این اقدامات ناشی از احساس ناتوانی و تلاش برای بازپس گیری کنترل و قدرت است. زنان خشم خود را از طریق طغیان های عاطفی و غوطه ور شدن در منفی های خودساخته ابراز میکنند و این رفتارها برای حلقه درونی آنها قابل مشاهده است.
5- صحبت با یک پشتیبان:
در حالی که زنان بیشتر مشکلات رابطه را تشخیص میدهند و درخواست حمایت عاطفی از دوستان و خانواده را آسان میکنند اما مردان درخواست کمک را دشوار میدانند. این به دلیل انگهای مرتبط با ابراز احساسات یا قوی بودن مردان است که آنها را از درخواست کمک در صورت نیاز منصرف میکند.
آنها ممکن است به راحتی کسی را پیدا نکنند که بتوانند آزادانه در مورد این موضوع صحبت کنند، برخلاف زنانی که میتوانند احساسات خود را در برابر گروه های دخترانه فریاد بزنند.
6- روابط جدید:
در بیشتر موارد زنان ممکن است قبل از وارد شدن به یک رابطه جدید وقت بیشتری بگذارند. از سوی دیگر مردان تمایل بیشتری به بازگشت به روابط دارند تا خود را از درد عاطفی پس از جدایی منحرف کنند. مردان ممکن است تمایل داشته باشند که به سرعت احساس جدایی را دوباره پر کنند.
ورود به یک رابطه جدید بلافاصله پس از جدایی میتواند توسط برخی از مردان به عنوان دلیلی بر جذابیت یا مطلوبیت آنها تفسیر شود. اغلب این روابط عمق یا ثبات ارتباطات طولانی مدت را ندارند. این امکان وجود دارد که آنها بیشتر نگران ارائه حمایت عاطفی سریع باشند تا سازگاری واقعی و طولانی مدت.
7- مقابله با مراحل جدایی:
اگرچه مردان ممکن است پس از جدایی خوشحال و بی خیال به نظر برسند اما این اغلب از واقعیت دور است زیرا آنها احساسات خود را در نادیده میگیرند و با حقیقت روبرو نمیشوند. به عنوان مثال مراحل جدایی برای پسرها شامل احساس اعتماد به نفس پایین، عصبانیت، فعال شدن بیش از حد اجتماعی، پذیرش حقیقت و سپس امید به قرار ملاقات مجدد است. برعکس زنان از دست دادن را با تجربه اندوه، انکار، شک به خود، خشم، درک و در نهایت ادامه دادن احساس میکنند.
هر چقدر هم که کسی آن را انکار کند، انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند که میل به همنشینی و محبت دارند. بنابراین هدف خود را ایجاد فضایی امن برای همه افراد جهت برقراری ارتباط سالم در نظر بگیرید.
8- تمایل به بازگشت:
از آنجایی که مردان در مراحل اولیه از تصدیق احساسات خود امتناع میورزند، اغلب پس از جدایی احساس آرامش و آزادی تازه ای بر آنها حاکم میشود. با این حال میل آنها برای آشتی با همسر یا دوست دختر سابق خود پس از فروکش کردن افزایش مییابد. همچنین این به دلیل تحقق خلأ در زندگی آنها اتفاق میافتد.
زنان نیز با این احساس تنهایی و اشتیاق میجنگند. با این حال در بیشتر موارد آنها تصمیم خود را قطعی میکنند و یا توسط افراد مورد اعتماد احاطه شده اند که به آنها کمک میکند فاصله خود را حفظ کنند. با این حال استثناها همیشه وجود دارند و ممکن است به یک مسیر آشتی منجر شوند.
9- بازه زمانی برای بهبودی:
جامعه به مردها منابع یا فضایی برای آسیب پذیر بودن یا نشان دادن ضعف داده نمیشود. در نتیجه آنها با اجتناب از ابراز یا مقابله با احساسات خود بزرگ میشوند. از سوی دیگر زنان برای احساس و تمایل به برخوردهای عاطفی آزاد هستند که باعث میشود سریعتر به سمت بهبودی حرکت کنند.
10- بازگشت به قرار ملاقات:
پس از جدایی بسیاری از مردان بلافاصله شروع به قرار ملاقات میکنند، نه به این دلیل که میخواهند یک رابطه طولانی مدت میخواهند داشته باشند بلکه فقط برای توجه، عجله معاشقه با یک فرد جدید و برای جلوگیری از احساس تنهایی.
از سوی دیگر زنان برای پر کردن جای خالی شریک سابق خود مردد هستند زیرا این امر مستلزم یک ارتباط عاطفی یا صمیمیت فیزیکی است. با این حال زنان با درصد کمتری نسبت به مردان روابط گاه به گاه یا بازگشتی دارند.
11- پذیرش احساسات:
جامعه از مردان انتظار دارد که سخت رفتار کنند زیرا اگر گریه کنند یا آسیب پذیری خود را نشان دهند اغلب ضعیف دیده میشوند، که در نهایت این باعث میشود احساسات خود را دفن کنند. آنها برای پذیرش درد، خشم، ناامیدی و گناه ناشی از جدایی تلاش میکنند و اغلب عجولانه عمل میکنند، وارد حالت انکار میشوند، از تعاملات اجتماعی کنارهگیری میکنند یا نقاب شجاعت میگذارند. پس از جدایی زنان احساسیتر و در واقعیت مستقرتر هستند، این امر فضایی را برای خوداندیشی و رشد به آنها میدهد.
12- انتخاب شرکا:
تلاش زنان در یک رابطه عاشقانه از مردان، چه از نظر جسمی و چه از نظر عاطفی، به دلیل درگیری آنها در بارداری و فرزندآوری مهمتر است. مردان مجبور نیستند این هزینه بیولوژیکی خاص را متحمل شوند، به همین دلیل است که زنان در انتخاب شریک زندگی حساس تر از مردان هستند.
13. مدیریت تعاملات رسانه های اجتماعی:
رسانه های اجتماعی به طور قابل توجهی بر روابط در دوران مدرن تأثیر گذاشته است. یادآورهای مجازی در مورد شریک زندگی سابق شما، مکانهایی که با هم بودید یا عکسی که در تاریخ سالگرد گرفتهاید را ارائه میدهد. یک مطالعه نشان میدهد که زنان بیشتر از مردان نسبت به همسر سابق خود نگرش منفی دارند.
بیشتر زنان ارتباط خود را با شریک سابق خود در رسانه های اجتماعی متوقف میکنند، عکس ها را حذف میکنند و حتی آنها را مسدود میکنند. در مقابل مردان ممکن است در مواجهه با جدایی دچار دوگانگی شوند و از نظر عاطفی برای مدت طولانی تری به همسر سابق خود وابسته بمانند.
کلام آخر
جداییها میتوانند تجربهای بازتعریفکننده باشند که شما را مجبور به یافتن قدرت جدید میکند. فرد میتواند یاد بگیرد که چه چیزی واقعا مهم است، چگونه با از دست دادن کنار بیاید و چگونه احساسات را بهتر مدیریت کند. علیرغم اینکه جداییها ممکن است دشوار باشند اما اگر با طرز فکر درست با آن برخورد شود میتوانند یک فرصت یادگیری عالی باشند.